بارالها ! ... می دانم برترین توشه رهرو به سوی تو، اراده استوار و فروتنی یاری خواهانه است و اینک، قلبم با اراده ای استوار و فروتنی متواضعانه با تو رازگویی می کند . [امام صادق علیه السلام ـ در دعایش هنگام رفتن نزد منصور، خلیفه عبّاسی ـ]
 
یکشنبه 87 مهر 28 , ساعت 6:53 عصر

اگر شیعه معتقد است که امام زمان آن‌ها وجود دارد ولی غایب است، پس چگونه از مکانش خبری ندارد و بعد از گذشت حدود 1200 سال هیچ گونه اثری از او ظاهر نمی‌شود، این در حالی است که خداوند متعال از چنین کاری مبرّی است و نیز غیبت امام با حکمت و تدبیر الهی منافت دارد؟

جواب اجمالی:
در رابطه با وجود امام دوازدهم حضرت حجة بن الحسن (عج) باید گفت که موضوع مهدویّت از مسائل مُجمعٌ علیه بین اهل سنّت و شیعه است و این که روایاتی تولد آن حضرت و رؤیت ایشان را در زمان غیبت کبری و صــغری اثـبات مـی‌کند، و این‌که شــیعیان در زمان غیبت از ایشان انتفاع می‌برند، دلیلی است بر این‌که آن حضرت وجود دارد.
 جواب تفصیلی:
اولاً: باید گفت که تنها علما و روات شیعه نیستد که اعتقاد دارند امام زمان (علیه السلام) وجود دارد، بلکه براساس روایات فراوانی که از پیامبر اکرم (ص) رسیده است، علمای اهل سنّت نیز موضوع مهدویّت را قبول دارند و از موضوعات مُجمعٌ علیه است؛ و روایت کرده‌اند که آن حضرت (مهدی) از فرزندان حضرت فاطمه ـ سلام الله علیه ـ است و پس از آن‌که مدتی امامت اهل بیت پیامبر اکر (ص) منقطع گردد و زمین را ظلم و جور فرا گیرد، مردی از اهل بیت پیامبر اکر (ص) بنام مهدی (عج) خروج می‌کند و به اذن و بَعثِ الهی زمین را پُر از عدل و داد می‌نماید و هر کس او را درک کند و تبعیّت نماید از جملة هدایت شدگان می‌باشد و این در زمانی اتّفاق می افتد که امّت بر هفتاد و سه فرقه متفرق می‌شوند و تنها یک فرقه از آنان به بهشت وارد می‌شود و بقیّة آن‌ها به جهنّم خواهند رفت. از جملة این روایات می‌توان به این موارد اشاره کرد: در صحیح ابی داود به سند خود از ام سلمه آمده است که قالت: «سمعت رسول الله (ص) یقول: المهدی من عترتی من ولد فاطمه»[1] و در کنزالعمال آمده: عن علی (ع) قال: «المهدی رجل منّا من ولد فاطمه»[2] و سیوطی در الدّر المنثور در تفسیر سورة محمد آورده: أخرج ابن ابی شیبه عن ابی سعید الخدری قال «قال رسول الله (ص) یخرج رجل من اهل بیتی عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن یکون عطاؤه حثیاً.» و صحیح       ابی داود در کتاب المهدی (ع) روایت کرده است به سند خود از ابی الطفیل از علی(ع) از پیامبر اکرم (ص) که فرمود «لو لم یبق من الدهر الا یوم لبعث الله رجلاً من اهل بیتی یملأها عدلا کما مُلئت جوراً»[3] و متقی در کنزل العمال اینگونه روایت می‌کند از پیامبر (ص) که فرمود: «کیف أنت یا عوف اذا افترقت علی ثلاث و سبعین فرقه، واحدة منها فی الجنة و سائرهنّ فی النّار (الی أن قال) ثم تجیء فتنة غبراء مظلمة ثم تتبع الفتن بعضها بعضاً حتی یخرج رجل من اهل بیتی یقال له المهدی فان أدرکته فاتبعه و کن من المهتدین.»[4]

ثانیاً: علاوه بر این روایات که موضوع مهدویت را بیان می دارند، تعداد قابل توجّهی از مورّخان و محدّثان اهل سنّت، تولد آن حضرت را در کتب خود ذکر کرده‌اند و آن را یک واقعیت دانسته اند و بعضی از پژوهشگران بیش از صد نفر آنان را ذکر کرده اند؛[5] و از این طریق وجود آن حضرت به اثبات می‌رسد، چرا که آن حضرت با تولد به وجود آمده است. برای اثبات این مدّعی به چند نمونه از این موارد اشاره می‌کنیم: در کتاب الزام الناصب از عبدالله بن محمّد مطری حکایت شده است، که شیخ جلال الدین عبدالرحمن ابی‌بکر سیوطی در کتاب «احیاء المیت بفضائل اهل البیت» می‌گوید: «همانا از ذریة حسین بن علی  (ع)» مهدی (عج) مبعوث می‌گردد در آخر الزمان، (تا این‌که می‌گوید) پس امام اول علی بن ابی طالب (ع) است و اسامی ائمه را ذکر می‌کند، سپس می‌گوید: یازدهم از ایشان پسر اوست به نام «الحسن العسکری» و دوازدهم پسر اوست به نام «م ح م د» القائم المهدی (عج) و این‌که نصوص دربارة دولت اسلامی او، از پیامب (ص) و از جدش علی بن ابی‌طالب (ع)و از بقیه آباء و اجدادش که اهل شرف و مرتبت می‌باشند ذکر شد و اوست که صاحب شمشیر است و قیام کننده ای است که انتظار او می رود.»[6] و نیز ابولولید محمّد بن شحنة الحنفی در کتاب تاریخش که به نام روضة المناظر فی اخبار للاوائل والاواخر که در حاشیه کتاب مروج الذهب می‌باشد،‌ آورده است: «و ولد لهذا الحسن (یعنی الحسن العسکری (ع)) ولده المنتظر ثانی عشرهم و یقال له المهدی (عج) و القائم والحجة، محمّد ولد فی سنة خمس و خمسین و مأتین.»[7] یعنی: «و بدنیا آمد برای امام حسن یعنی امام حسن عسکری (ع) فرزندش که انتظار کشیده می‌شود به عنوان دوازدهمین امام و به او مهدی، قائم و حجّت گفته می‌شود. (م ح م د) در سال 255 هـ متولد شد.» و در کتاب ینابیع المودة آمده است: «ولد لأبی محمّد الحسن مولود فسمّاه محمداً فعرضه علی اصحابه یوم الثالث و قال: هذا امامکم من بعدی و خلیفتی علیکم و هو القائم الذی تمتّد علیه الأعناق بالانتظار فاذا امتلأت الارض جوراً و ظلما خرج فیملأها قسطاً و عدلاً»[8] و روایات دیگری که در خصوص ولادت آن حضرت آمده و در کتب تاریخی و حدیث مندرج شده است. اما در خصوص این مطلب که آن حضرت پس از تولد چگونه و در کجا زندگی می کرده و می‌کند نیز روایاتی وجود دارد که از جملة آن‌ها می‌توان کلام شیخ عبدالوهاب الشعرانی در یواقیت الجواهر، مبحث 65 ـ در بیان این‌که تمام شرایطی که شارع مقدس قبل از قیامت به آن خبر داده است حق است؛ ـ تمسّک جست که می‌گوید: «ناچاریم که تمام آن شرایط واقع شود و از جملة آن‌ها خروج مهدی است (تا این‌که می‌گوید) و او از اولاد امام حسن عسکری (عج) است و هنگام تولد او شب نیمه شعبان سال 255 هـ . ق است، و او باقی است تا این‌که با عیسی بن مریم (ع) همراه شود؛ پس عمر او تاکنون که سال 958 هجری است، 706 سال است.»[9] و نیز در کتاب ینابیع المودّة، شیخ سلیمان قندوزی می‌آورد: در مورد آیة «و جعلها کلمة باقیة فی عقبه لعلّهم یرجعون»[10] که ثابت ثمالی از علی بن الحسین (ع) و او از پدرش و او از علی بن ابی‌طالب (ع) نقل می‌کند که گفت: در شأن نزول این آیه این‌که خداوند قرار داد امامت را در نسل حسین(ع) تا روز قیامت و همانا برای قائم ما، دو غیبت است؛ یکی از آن‌ها طولانی‌تر از دیگری است. پس کسی امامت او را قبول نمی‌کند مگر کسی که یقینش قوی باشد و شناخت صحیح داشته باشد.»[11] و نیز در کتاب «البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان» در باب دوازدهم از ابی عبدالله بن حسین بن علی (ع) آمده که فرمود: «برای صاحب این امر یعنی مهدی ((ع) ) دو غیبت وجود دارد یکی از آن دو طولانی می‌شود تا این که بعضی می‌گویند او مرده است و بعضی می‌گویند او رفته است و کسی از موضعش خبری ندارد از دوست و غیر دوست مگر کسی که متصدی خدمتگزاری اوست.»[12]

ثالثاً: این‌که در زمان حیات پدر بزرگوارش امام حسن عسگری(ع) آن حضرت رؤیت شده‌اند و بر این مدّعی روایات وجود دارد که می‌توان از جملة آن‌ها به این روایت اشاره کرد، که شیخ سلیمان قندوزی در ینابیع المودة می‌آورد: «خادم فارسی گفت: من در خانه بودم، کنیزی از خانه خارج شد و همراه او چیزی بود که تکان می خورد، پس ابو محمّد (امام حسن عسکری(ع) به او فرمود: آنچه را که همراه توست آشکار کن، در این هنگام پسر بچه‌ای سفید و دارای رویی نیکو ظاهر شد. پس حضرت عسگری(ع) فرمود: این امام شماست بعد از من و تو آنرا بعد از این نمی بینی.»[13] و روایت دیگر که شاید مهم‌ترین روایت است که شاهد بر ادّعای رؤیت آن حضرت قبل از غیبت صغری می‌باشد. حسن بن ایّوب نوح (از وکلای امام هادی(ع) ) می‌گوید: ما که چهل نفر از اصحاب امام عسکری (ع) بودیم برای پرسش از امام بعدی به محضر امام عسکری رفتیم. در مجلس آن حضرت، عثمان بن سعید عَمْری (یکی از وکلای بعدی امام زمان (ع) ) بپا خاست و عرض کرد می خواهم از موضوعی سؤال کنم، که دربارة آن از من داناتری. امام u فرمود: بنشین. عثمان با ناراحتی خواست از مجلس خارج شود. حضرت فرمود:       هیچ کس خارج نشود. کسی بیرون نرفت و پس از مدتی امام (ع) عثمان را صدا زد، او بپا خاست. حضرت فرمود: می‌خواهید به شما بگویم که برای چه به اینجا آمده اید همه گفتند: بفرمائید. فرمود: به اینجا آمده اید تا از حجّت و امام پس از من بپرسید. گفتند: بلی. در این هنگام پسری نورانی همچون پارة ماه که شبیه‌ترین مردم به امام عسکری(ع) بود، وارد مجلس شد. حضرت با اشاره به او فرمود: «این امام بعد از من و جانشین من در میان شماست. فرمان او را اطاعت کنید و بعد از من اختلاف نکنید که در این صورت هلاک خواهید شد و دینتان تباه گردد.»[14]

پس آنچه از روایات مشخص می‌شود این است که آن حضرت تا قبل از غیبت صغری رؤیت شده است لکن در زمان غیبت صغری و کبری، آن حضرت از دیده مخفی مانده است؛ و از ضروریات می‌باشد، که آن حضرت در طول غیبت صغری از طریق نواب خاصة خویش ـ که چهار نفر بودند ـ با مردم ارتباط داشته و حتی عده‌ای که نامهای آن‌ها هم غالباً در کتب شیعه ضبط شده است، به خدمت ایشان مشرّف می شدند.[15]

رابعاً: پس از اثبات وجود آن حضرت در عین حال که غائب است، آثار او ظاهر و بارز است چرا که خیل عظیمی از شیعیان متواتراً خدمت آن حضرت مشرّف می‌شوند.[16] علاوه بر آن روایاتی نقل شده است که اهل سنّت هم به آن اقرار کرده اند، مبنی بر این‌که کیفیت انتفاع مردم از آن حضرت چگونه است. از آن جمله می‌توان به روایتی که صاحب ینابیع المودة اینگونه نقل می کند، اشاره کرد. اخرج الشیخ الحموینی فی فراید السمطین بسنده عن سلیمان الأعمش ابن مهران عن جعفر الصادق عن ابیه عن جدّه علیّ بن الحسین ـ علیهم السلام ـ قال: «نحن ائمة المسلمین، و حجج الله علی العالمین و… ثم قال: و لم تخل منذ خلق الله آدم(ع) من حجة الله فیها، أما ظاهر مشهور أو غائب مستور، و لا تخلو الارض الی ان تقوم الساعة من حجة و لولا ذلک لم یعبدالله قال سلیمان: فقلت لجعفر الصادق (ع) :: کیف ینتفع الناس بالحجه الغائب المستور؟ قال: کما ینتفعون بالشمس اذا سترها سحاب.»[17] ترجمه: «علی بن حسی(ع) فرمود: «ما امامان مسلمین هستیم، حجّت‌های خداوند بر همة عالمیان، و سپس فرمود: زمین از زمانی که آدم(ع) خلق شد، از حجّت خدا خالی نمانده است، که آن حجّت یا ظاهر مشهور بوده است یا غایب در پنهانی و خالی نمی‌ماند زمین از حجّت تا زمانی که قیامت برپا گردد؛ اگر چنین نبود کسی خدا را نمی پرستید.» سلیمان اعمش (راوی این روایت) می‌گوید: «امام از جعفر صادق(ع) پرسیدم: چگونه است انتفاع بردن مردم از حجّت خدایی که غایب و پنهان است؟» فرمود: «همچنان که مردم از خورشید پشت ابر بهره می‌برند.»  و این بهره‌مندی از حجّت خداوند به گونه‌ای باید باشد که امام باق(ع) به یزید بن معاویة العجلی در تفسیر این آیه از آل عمران[18] فرمودند که: «یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا» یعنی: «ای کسانی که ایمان آورده اید، صبر کنید بر ادای واجبات و صابر باشید بر اذیّت رسانیدن دشمنانتان به شما و ارتباط دهید خودتان را با امامتان مهدی منتظر.»[19]

برای مطالعة بیشتر به کتاب «البراهین الاثنی عشر علی وجود الامام الثانی عشر» از سید طیّب موسوی جزایری، انتشارات دارالکتاب جزایری، مراجعه شود.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ