به نام خدا
سينه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشي بود در اين خانه كه كاشانه بسوخت
تنم از واسطه دوري دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
اين شهر را خسوف مداوم گرفته است
تنها به شوق صورت ماه تو مانده ايم
اينجا تمام رهگذرانش غريبه اند
اي نوبهار چشم به راه تو مانده ايم
براي تعجيل در فرج حضرت گناه نكنيم